زده امشب به سرم تورو از ته بزنم:/
کم کم داره اخر ماه میرسه
تو نمیای
رقیب پیروز میشه
منم شاید گریه کنم حالم بد بشه
ولی بعدش باز مثل همیشه سعی میکنم قوی باشم
با تموم دردام از جام بلندشمو ادامه این زندگیو برم...
حداقلش این انتظار طولانی تموم میشه
میرمو کل این تنم پر از زخم توئه
دل من پر پرِ اما میرمو غنچه میزنم
#دلنوشته
من نمیدونم تو تناسخهای بعدی قراره چی بشم ولی شاید همون حسرتی باشم که به دل میمونه، شکوفهای که قبل از شکفتن، از سرما میمیره، رودی که هیچوقت به دریا نمیرسه و خشک میشه. شایدم باز یکی باشم که دوست داره ولی نمیتونه داشته باشدت.
دلم میخواست قلبم را بیرون میآوردم و در گودالی مکعب شکل خاک میکردم تا شاید میتوانستم کمی شبیه این آدمها زندگی کنم...
یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم،
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم