"تو همهِ رازِ
جهان ریخته
در چشم سیاهت
من همه محوِ
تماشای نگاهت"
همینقدر قشنگ و دلبر ♡
یه روز راهِت از خیلی از آدمهای زندگیت جدا میشه، همونها که کنارشون از تهِ دل خندیدی، کنارشون از تک تک اون لحظهها لذت بردی و واقعا زندگی کردی و بخش ناراحت کننده ماجرا اینجاست که بهشون نگفتی چقدر ممنونی از اینکه هرچند کوتاه ولی باعِث زندگی کردنت شدن.
و من به اندازه یِ
تمامِ باران هایِ آمده و نیامده یِ
این شهرِ شلوغ
برایِ "با تو بودن" دلم تنگ است...
یکبارگفتی
މވࡄℒℴνℯࡅߺ߳ߺࡉ މߊހތ
ومنهزاربار
ࡏࡆ᪴ࡄࡐ߳ߺࡅߺ᤺ߺࡉشدم
[ادامه...]
من شیفته ی خوشی های ساده ام
مثل هنذفری گره نخورد
مثل گوش دادن یه موسیقی خوب، کنار کسی که دوسش داری بدون اینکه چیزی بگیم
مثل دراز کشیدن رو سرامیک یخ
مثل دیدن رنگ نارنجی آسمون موقع غروب
مثل بیخودی خوندن با صدای بلند
مثل بیخودی خندیدن
مثل دست کشیدن لای موهاش
اینکه یکی بهت گل هدیه بده
شایدم خنکی اونور بالشت
یا مثل اینکه تو کافه واست صندلی رو بکشه بیرون تا بتونی بشینی
مثل شنیدن اسم خودت واسه اولین بار از زبون یه بچه کوچولو
مثل صدای آرومش وقتی که داره با آهنگ میخونه
مثل شنیدن صدای نفس ها و قلبش وقتی که سرت رو سینه شه
سلااااام مهربونا
صبحتون گلباران
یهسلام گرم،یه آرزوےزیبا
یهدعاےقشنگ براےتک تک
شمــا مهربانان؛ الـــــهـے
روزگارتون بر وفق مراد
غم هاتون کم وزندگیتون
پراز عشق و محبت باشه
پنجشنبه تون عااالی
روز زیـبـای تابستانتـون
مملو از عشق و مهربانی