یک‌بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله‌ها را

محمد علی بهمنی

سفر باید...
کمی آزاد و بی‌پروا
کمی ساکت،
کمی تنها‌...
میان کوه، جنگل، دشت یا صحرا
از اینجا دورتر، آسوده‌تر، آرام‌تر شاید،
سفر باید‌...

#نرگس_صرافیان_طوفان

زندگی می‌گذرد
و
هر کس سهمی از عمر دارد،
تا آنجا که از دست برآید باید چنان زندگی کرد که تلخ نباشد
و برای دیگران هم تلخی نیاورد،
که زندگی همه اش شوخی است.

#احمد_محمود

موسیقی پروفایلم با یک آهنگ جدید بروز شد.

هر کسی شاید یک آهنگ داشته باشه که مدت ها نتونه اون رو گوش بده. یه آهنگ که گذشته رو واست تداعی می کنه و دلت نمیاد اون رو پاک کنی یا بندازیش دور. میذاری اون گوشه کنارها بمونه.
گاهی آهنگ ها لبریز از خاطره میشن و حرمت پیدا می کنن. مثل بعضی از آدم ها، درسته که شاید دیگه نتونی اون ها رو ببینی و باهاشون حرف بزنی، اما از زندگیت پاک نمیشن، چون فراموش شدنی نیستن، اون ها همیشه یه جای امن گوشه ی دلت دارن.

قهوه ی سرد آقای نویسنده

پرسید: "وقتی غمگینی چطور می‌خندی؟"
گفتم:
به کسانی که دوستشان دارم فکر می‌کنم.
به لبخندشان،
به نگاه‌شان،
به صدای‌شان.

نوبت بازی ما باشد و
دیگر هرگز ،
نوبت بازی دنیا نشود ...

باید یک مکانی باشد؛
هر مکانی...
حتی یک مکان خیالی!
تا بتوانیم به آنجا برویم
و
از نو زاده شده، برگردیم..

شاد باشید تا سالم بمانید

غلظت پلاسمای خون افراد شاد پایینتر از حدی است که بیشتر بیماری ها را مجاب به فعالیت کند،
به همین دلیل شادی اولین دلیل برای بیمار نشدن است.

پاییز...
مانند خانه پدری میماند
آدم را به گذشته های دور میبرد
به روزی که عاشق شدی
به روزی که تنها شدی
تورا میبرد
به خاطرات تلخ و شیرینت...