سالهاست روی همان جادّهای قدم میزنیم که یک افق برای آن وجود دارد. نه خوشبختیم نه بدبخت. از عادتهای زندگی پیروی میکنیم: کار کردن، خوردن، مترو سوار شدن، سینما رفتن، خوابیدن، پول شمردن و ناگهان زنجیره حرکات روزانه پاره میشود. روح در خلأ پریشان میماند. جسم تعادل خود را از دست میدهد. انسان گرفتار آمده در ترس، از خود پرسشهای سهمگینی میکند «چرا؟ زندگی به چه دردی میخورد؟ چه باید بکنم؟».
همه ما برده ایم...
Parvaz . ۰ : زنده باشی
مینا . : متوجه شدم... درسته:)
Parvaz . ۰ : این برا اکثریت صدق میکنه ، نه ی اقلیت خاص گرامی دوست خوبم