آری، با توام
من در تو نگاه می کنم
در تو نفس می کشم
و زندگی مرا تکرار می کند
بسان بهار که آسمان را
و علف را
پاکی آسمان
در رگ من ادامه می یابد
آری، با توام
من در تو نگاه می کنم
در تو نفس می کشم
و زندگی مرا تکرار می کند
بسان بهار که آسمان را
و علف را
پاکی آسمان
در رگ من ادامه می یابد
اعتراف میکنم دوست دارمت
یک جور خاص
کمی عاشق تر از حوا
کمی مجنون تر از لیلی
کمی شیرین تر از فرهاد
وابسته ات شدم !
آنچنان که ماه به آسمان
ماهی به دریا
و آدمی به نفس
وابستگی دارد جانانه بگویمت ؛
عشق جان من “ می خواهمت ”
و این خودش در عصر ما
آغاز داستانی عاشقانه است
بوسه را...
لای حریری از عشق بپیچ...
دوباره وسوسه ام کن!
عزیز دلم....
از جاذبه ی لب های تو...
سیب های بهشت هم....
به گناه می افتند...
چه برسد به من!
که آلوده ی توام...
لب های تو
برای خنده و بوسه و
عاشقانه حرف زدن
آفریده شده است
پس بخند و ببوس و بگو
عاشقانه ترین حرفهای جهان را..