مهرش بلند باد كه بر ما جفا نكرد
خورشيد من نماز كسي را قضا نكرد!
ما را اسير تنگ به دريا سپرد و رفت
آزادمان گذاشت، وليكن رها نكرد
ماندم زمانه با "تُو"ي رعيت چه مي كند
با من كه پادشاه تو بودم وفا نكرد
نفرين به زيستن كه در اين سالها مرا
يكبار با حقيقت مرگ آشنا نكرد
با هركسي شبيه خودش روبرو شدم
آيينه رو سياه شد اما ريا نكرد
#حسین_زحمتکش